▨ شعر: به سلمی (دفنِ سراشیبها)
▨ شاعر: بیژن الهی
▨ با صدای: شهروز
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
_________
حامیی دور بودهام از نورْ حالتی
قدرتی داشتهام آری
چون مردگان که قادرند ولی نه جُز به لطافتی
حامیند اگر پا سَرْشان نه جُز چُو علف بُگْذاری
راه از میانِ علف گرفتهام
که راه پوش و راه افزاست:
راههای فراوانِ رفتهام
که بُردهام به جا و نبُردهام هیچ جا
اما عزیزم سَلْما
میخواستم کجا رسید
کنار این همه هرزابها
که سفر میکنند و برق میزنند
که برق میزنند در قلبِ علفها و ناپدید…
مرا دفنِ سراشیبها کنید که تنها
نَمی از بارانها به من رسد اما
سیلابهاش از سر گُذَر کند
مثل عمری که داشتم.
▨
از کتاب «دیدن»، انتشارات بیدگل، صفحهی۱۹۹
سروده شده در نوروز ۱۳۵۱، باغ وکیل آباد
───────♪ ───────
بیژن الهی جز شاعرانی است که متاسفانه هیچ قطعه ای با صدای خودش در دست نیست. از سویی جایگاه مهم او در شعر مدرن ایران، غیرقابلانکار است. به همین دلیل بر آن شدم تا تعدادی از آثار این شاعر را با صدای خودم اجرا کنم، تا جای او و شعرهایش، در بین شاعران معاصر خالی نمانَد.
Erfan Bayat
22 ساعت پیشزیبا، زیبا، زیبا ❤️
▨ شعر: چه خبر؟ (مَناعی)
▨ شاعر: بیژن...
▨ شعر: آزادی و تو - بخش اول شعر
▨ شاعر: ب...
▨ شعر: برف
▨ شاعر: بیژن الهی
▨ با ص...
▨ شعر: خیل نظر
▨ شاعر: بیژن الهی
▨ ...
▨ شعر: گلوبند خانم ِ آ
▨ شاعر: بیژن الهی<...
▨ شعر: دو قطبِ یک رخوت
▨ شاعر: بیژن الهی<...
این خوانش از جناب آقای فواد ترشیزی است و من تلا...
▨ شعر: بر آب (آدمهای بهاری)
▨ شاعر: بیژن...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است